معنی میگ
لغت نامه دهخدا
میگ. [م َ] (اِ) ملخ. (ناظم الاطباء). ملخ را گویند و به عربی جراد خوانند. (برهان). به معنی ملخ گفته اند. (از آنندراج). ملخ. جراد. (یادداشت مؤلف). ملخ را گویند. (فرهنگ جهانگیری). || ملخ صحرایی که در جنوب ایران با آب نمک جوشانند و خورند.
فارسی به انگلیسی
MIG, Locust
فرهنگ معین
(مَ) [په.] (اِ.) ملخ.
فرهنگ عمید
میگو
حل جدول
از هواپیماهای جنگی روسی
سوخو، میگ
از هواپیماهای جنگی روسی
میگ، سوخو
هواپیمای روسی
سوخو ، میگ
از هواپیماهای جنگی روسی
میگ ، سوخو
هواپیمای جنگی روسی
فانتوم، میگ، سوخو
نوعی هواپیمای جنگی
فانتوم ، میگ ، سوخو
نوعی هواپیمای جنگی
هواپیما روسی
میگ
از هواپیماهای جنگی روسی
میگ
طیاره روسی
میگ
از هواپیماهای روسی
میگ
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) ملخ جراد، ملخ صحرایی که درجنوب ایران باآب نمک جوشانند و خورند.
معادل ابجد
70