معنی موافق

موافق
معادل ابجد

موافق در معادل ابجد

موافق
  • 227
حل جدول

موافق در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

موافق در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • جور، سازگار، مساعد، هماهنگ، دل‌پسند، مطلوب، مقبول، دل‌خواه، مناسب، درخور، شایسته، متناسب، دمساز، متفق، متفق‌الرای، هم‌دل، هم‌رای، هم‌عقیده، همساز، هم‌فکر، هم‌سو، یک‌جهت، برابر، مطابق، معادل،
    (متضاد) نامناسب،
    (متضاد) مخالف،
    (متضاد) خلاف. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

موافق در فرهنگ معین

  • (مُ فِ) [ع.] (اِ فا.) سازگار، مطابق، هم رأی.
لغت نامه دهخدا

موافق در لغت نامه دهخدا

  • موافق. [م ُ ف ِ] (ع ص) سازوار. (از منتهی الارب) (از متن اللغه). سازوار و مطابق و هم آهنگ. (از یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). سازگار. سازنده. مناسب و متناسب بهم. جور. سازگاری کننده. همساز. عشیر. هم آهنگ. مناسب. ملایم. ملایم مزاج. درخور. (یادداشت مؤلف): شرابی که نه تیره بود و نه تنک چون نیک آید موافق ترین شرابهاست. (نوروزنامه). شراب مویزی، آنچه از او صافی باشد مانند شراب ممزوج باشد، میل به خنکی دارد و موافق است محروران را. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

موافق در فرهنگ عمید

  • هم‌رٲی، همراه، سازگار،
فرهنگ واژه‌های فارسی سره

موافق در فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به انگلیسی

موافق در فارسی به انگلیسی

  • Acquiescent, Agreeable, Accordant, Aye, Congenial, Favorable, For, Friendly, Pro, Seconder, Suitable, Sympathetic, Well-Disposed, Yea. توضیح بیشتر ...
فارسی به عربی

موافق در فارسی به عربی

  • متعاطف، متناسق، ودی
عربی به فارسی

موافق در عربی به فارسی

  • سازگار , دلپذیر , مطبوع , بشاش , ملا یم , حاضر , مایل
فرهنگ فارسی هوشیار

موافق در فرهنگ فارسی هوشیار

  • همداتستان همداستان همدست ساز وار دمنان دمساز (اسم صفت) هم رای هم فکر جمع: موافقین، مناسب سازگار. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

موافق در فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

موافق در فارسی به آلمانی

واژه پیشنهادی

موافق در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید