معنی ماهرانه

لغت نامه دهخدا

ماهرانه

ماهرانه. [هَِ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) استادانه. با زبردستی. بامهارت. و رجوع به ماهر شود.

فارسی به انگلیسی

ماهرانه‌

Masterful, Skilfully, Adept, Adeptly, Ably, Adroitly, Cunning, Deft, Deftly, Dexterous, Dexterously, Expertly, Ingenious, Masterfully, Masterly, Mean, Scientific, Well-Done, Workmanlike, Workmanly

مترادف و متضاد زبان فارسی

ماهرانه

استادانه، بامهارت، رندانه، زیرکانه، متبحرانه، مدبرانه،
(متضاد) ناشیانه

فرهنگ عمید

ماهرانه

با مهارت،
(قید) از روی مهارت و استادی،

فارسی به عربی

ماهرانه

ببراعه، بمهاره، غیر ملحوظ، ماکر

فرهنگ فارسی هوشیار

ماهرانه

با زبردستی و مهارت

انگلیسی به فارسی

adeptly

ماهرانه


subtle

ماهرانه


workmanly

ماهرانه


artful

ماهرانه

معادل ابجد

ماهرانه

302

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری