ماهرانه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ماهرانه. [هَِ ن َ / ن ِ] (ص نسبی، ق مرکب) استادانه. با زبردستی. بامهارت. و رجوع به ماهر شود.
فرهنگ عمید
با مهارت،
(قید) از روی مهارت و استادی،
حل جدول
حرفهای
مترادف و متضاد زبان فارسی
استادانه، بامهارت، رندانه، زیرکانه، متبحرانه، مدبرانه،
(متضاد) ناشیانه
فرهنگ فارسی هوشیار
با زبردستی و مهارت
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.