معنی لیقه

لیقه
معادل ابجد

لیقه در معادل ابجد

لیقه
  • 145
حل جدول

لیقه در حل جدول

فرهنگ معین

لیقه در فرهنگ معین

  • (قِ) [ع. ] (اِ. ) نخ ابریشم در هم پیچیده ای که در دوات می گذارند و مرکب را روی آن می ریزند. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

لیقه در فرهنگ عمید

  • تکۀ نخ یا ابریشم به‌هم‌پیچیده که در دوات می‌گذارند و مرکب روی آن می‌ریزند، لیف، لیق،. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

لیقه در فرهنگ فارسی هوشیار

  • لیقه در فارسی: پر زآمه پر زامه (اسم) آنچه از لاس و پشم و موی و جز آن که در دوات مرکب نهند صوف دوات پرز لیق لیفه: خامه در مرگ تو شد مویه کنان لیقه در سوک تو شد موی کنان. (بهار 212:2)، صوف یا نخ که در چراغهای روغن گذارند: در هر فتیله یک سیر روغن ونیم سیرلیقه بکار رود. ‎ -3 ماده ایست که درسرمه کنند لیق. توضیح بیشتر ...
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید