معنی طریقه

فارسی به انگلیسی

طریقه‌

Ance _, Method, Pattern, System, Track, Wise

فارسی به عربی

طریقه

اسلوب، شکل، طریق، طریقه، نمط

حل جدول

طریقه

متد

اسلوب، متد، نمط

سیرت

اسلوب، روش، سنت، طرز، متد، نمط، وتیره

روش

نمط

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

طریقه

شیوه

مترادف و متضاد زبان فارسی

طریقه

اسلوب، راه، روال، روش، روند، سیاق، شق، شیوه، طرز، طریق، طور، نمط، وجه، وسیله، وضع، رسم، قاعده، قانون، آیین، سنت، کیش، مذهب، مسلک، خو، رفتار، سیرت، عادت

فرهنگ معین

طریقه

(طَ قِ) (اِ.) نک طریق. ج. طُرُق.

فرهنگ عمید

طریقه

حالت،
[مجاز] راه‌ و ‌روش،
[قدیمی، مجاز] سیرت،
[قدیمی] مذهب،

کلمات بیگانه به فارسی

طریقه

شیوه

فرهنگ فارسی هوشیار

طریقه

سستی و زمین نرم و سیر و حالت و مذهب

لغت نامه دهخدا

طریقه ٔ نیره

طریقه ٔ نیره. [طَ ق َ / ق ِ ی ِ ن َی ْ ی ِ رَ / رِ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) بودن قمر است میان درجه ٔ شرف آفتاب و شرف خود.


طریقه ٔ شمس

طریقه ٔ شمس. [طَ ق َ / ق ِ ی ِ ش َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) عبارت است از دائرهالبروج، چنانچه در ضمن لفظ دائره بیان آن گذشت. (کشاف اصطلاحات الفنون).

معادل ابجد

طریقه

324

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری