معنی قدرت

فرهنگ عمید

قدرت

توانستن، توانایی داشتن، توانایی انجام دادن کاری یا ترک آن،
توانایی، نیرو،
سلطه، نفوذ فرمان،
* قدرت داشتن: (مصدر لازم) نیرو و توانایی داشتن،
* قدرت کردن: (مصدر لازم) قدرت و توانایی نشان دادن،
* قدرت نمودن: = * قدرت کردن


قدرت طلب

آن‌که خواستار قدرت است، سلطه‌جو، خواهان قدرت،

فارسی به انگلیسی

قدرت‌

Ability, Chair, Energy, Force, Hand, Jurisdiction, Leverage, Might, Oldness, Potency, Power, Prowess, Say, Skill, Strength, Vigor, Vigour, Virility

فارسی به ترکی

قدرت‬

güç, otorite, iktidar

فرهنگ فارسی هوشیار

قدرت

توانستن، توانائی داشتن

فارسی به ایتالیایی

قدرت

potere

potenza

vigore

فارسی به آلمانی

قدرت

Könnte, Macht (f), Macht gewalt, Nerv

لغت نامه دهخدا

قدرت

قدرت. [ق ُ رَ] (ع مص) قدره. توانستن. توانائی داشتن. رجوع به قدره و قدران شود:
میرسد مست و جهانسوز و که دارد قدرت
که سر راه به آن شعله ٔ آتش گیرد.
کافی سبزواری (از آنندراج).
سرحد خلقت شده بازار او
بکری قدرت شده در کار او.
نظامی.

قدرت. [ق ُ رَ] (اِخ) (شیخ...) از شاعران هندوستان است که منشی حاکم بهوپال بوده و آثار قلمی نظمی و نثری دارد. از جمله آنها است: 1- حکایات قدرت. 2- دیوان قدرت. وی به سال 1290 هَ. ق. درگذشته است. (قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3602) (ریحانه الادب ج 3 ص 281).

قدرت. [ق ُ رَ] (اِخ) شاه قدرت اﷲ. از شاعران دهلوی هندوستان است که دیوانی بیست هزار بیتی و منظومه ای موسوم به نتایج الافکار داشته و به سال 1205 هَ. ق.در مرشدآباد هند درگذشته است. این از اشعار اوست:
ز فیض نم چشم گریان ما
بود دامن ابر دامان ما
گناهی که از خلق ناکرده ماند
قضا بسته آن هم به دامان ما.
(قاموس الاعلام ترکی ج 5 ص 3604) (ریحانه الادب ج 3 ص 280).

فرهنگ معین

قدرت

(قُ رَ) [ع. قدره] (مص ل.) توانایی داشتن، توانستن.

فرهنگ فارسی آزاد

قدرت

قُدْرَت، نام سیزدهمین ماه بهائی که از روز 13 آبان مطابق 4 نوامبر آغاز می شود،

واژه پیشنهادی

قدرت

بنیه

حل جدول

قدرت

نیرو، توان

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

قدرت

توانایی، توان، نیرو

مترادف و متضاد زبان فارسی

قدرت

توان، زور، قوت، قوه، نیرو، استطاعت، تاب، توانایی، طاقت، وسع، زبردستی، مقاومت، نیرومندی، هنگ، یارا، استیلا، اقتدار، تسلط، سلطه، تاثیر، نفوذ، انرژی، عظمت، کبریا،
(متضاد) ضعف

کلمات بیگانه به فارسی

قدرت

نیرو، توان

فارسی به عربی

قدرت

حماسه، سلطه، عصب، قد، قوه، السلطه

معادل ابجد

قدرت

704

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری