معنی صلابت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مص ل.) سخت و استوار شدن، (اِمص.) استواری، مهابت. [خوانش: (صَ بَ) [ع. صلابه]]
فرهنگ عمید
مهابت،
سختی، استواری،
[قدیمی] نیرو،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
آسا، درشتی، سختی، شدت، صولت، عظمت، قوام، محکمی، مهابت، هیبت
فارسی به انگلیسی
Rigidity, Rigor, Rigour, Solidity
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) سخت شدن استوار گشتن، (اسم) سختی استواری محکمی، زفتی درشتی مقابل لینت، صولت مهابت مخوف بودن قدرت. سخت شدن، استواری
واژه پیشنهادی
آسا
معادل ابجد
523