معنی شبگرد
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
کسی که در شب گردش میکند: رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن / ترک من خراب شبگرد مبتلا کن (مولوی۲: ۷۰۱)،
[مجاز] پاسبان، عسس،
[مجاز] دزد،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
داروغه، عسس، گزمه، میربازار، میرشب، شبپوی، شبرو
فارسی به انگلیسی
Night Watch, Night Watchman, Watch, Watchman
فارسی به ترکی
gece beşçisi
فرهنگ فارسی هوشیار
آنکه در شب گردش میکند
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
526