معنی خوشیمن
مترادف و متضاد زبان فارسی
باشگون، شگوندار، نیکپی، خوشقدم، مبارک، میمون، همایون،
(متضاد) بدشگون، بدیمن
نیکپی
خوشقدم، خوشیمن، مبارکپی، میمون،
(متضاد) بدقدم
همایون
بختیار، خجسته، خوشیمن، سعادتمند، سعید، مبارک، مسعود، میمون، نیکبخت، هماگون
بدشگون
بدآغال، بدیمن، شوم، نامبارک، نحس،
(متضاد) خوشیمن، خوششگون
بدیمنی
بدشگونی، بدقدمیم، شومی، نحسی، نحوست،
(متضاد) خوشیمن، میمون
سعد
خجستگی، شگون، مبارک، میمون، نیکبختی، یمن،
(متضاد) نحس، خوشیمن
باشگون
خجسته، خوششگون، شگوندار، هماگون، همایون خوشیمن، سعد، فرخنده، مبارک، میمون،
(متضاد) بیشگون، نامیمون، نحس
مشئوم
بدیمن، نامیمون، نامبارک، بدشگون، ناخجسته، شوم، نحس، میشوم، منحوس،
(متضاد) مبارک، خوشیمن، مبارک، همایون
خوشقدم
خجسته، خوشیمن، مبارکپی، فرخندهپی، شگوندار، مبارک، میمون، همایون،
(متضاد) بدقدم، نحس، بدیمن، نامبارک
بدیمن
بدقدم، بدشگون، شوم، شومقدم، ناخجسته، نامبارک، نامیمون، نحس،
(متضاد) خوشیمن، سپیدپا، هماگون، مبارک، خجستهپی
فرخنده
باسعادت، باشگون، خجسته، خوشیمن، سعد، فرخ، فرخپی، مبارک، متبارک، متبرک، میمون، همایون،
(متضاد) نحس
مبارک
باشگون، پدرام، خجسته، خوشیمن، سعد، فرخ، فرخنده، مبروک، متبرک، مسعود، میمون، نیکپی، همایون،
(متضاد) نامبارک، نامیمون
حل جدول
معادل ابجد
1006