معنی تنبور

لغت نامه دهخدا

تنبور

تنبور. [تَم ْ] (اِ) سازی است مشهور و معرب آن طنبور باشد. (برهان). سازی است مشهور که نوازند و تنبوره نیز گویند و طنبور معرب آن است. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به طنبور شود.
|| مأخوذ از فرانسه، سازی شبیه طبل کوچک که با دو چوب باریک نواخته می شود.


تار و تنبور

تار و تنبور. [رُ تَم ْ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) تار و طنبور. همه گونه آلات سازندگی. آلات نوازندگان. دف و نی.

فرهنگ پهلوی

تنبور

نوعی ساز، دنبره

فرهنگ معین

تنبور

(تَ) [په.] (اِ.) سازی است مانند سه تار دارای کاسه ای کوچک و دسته ای دراز.

فرهنگ عمید

تنبور

از آلات موسیقی که دارای دستۀ دراز و کاسۀ کوچک شبیه سه‌تار می‌باشد،


دنبره

تنبور

فارسی به انگلیسی

تنبور

Tambour

فرهنگ فارسی هوشیار

تنبور

(اسم) یکی از آلتهای موسیقی ذوی الاوتار که دسته ای دراز و کاسه ای کوچک مانند سه تار دارد.


تار و تنبور

همه گونه آلات نوازندگی نوازندگان

گویش مازندرانی

مین تنبور

ستون فقرات

اطلاعات عمومی

انگلیسی به فارسی

tabor

تنبور

معادل ابجد

تنبور

658

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری