معنی تنبور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تنبور. [تَم ْ] (اِ) سازی است مشهور و معرب آن طنبور باشد. (برهان). سازی است مشهور که نوازند و تنبوره نیز گویند و طنبور معرب آن است. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به طنبور شود.
|| مأخوذ از فرانسه، سازی شبیه طبل کوچک که با دو چوب باریک نواخته می شود.

فرهنگ معین

(تَ) [په.] (اِ.) سازی است مانند سه تار دارای کاسه ای کوچک و دسته ای دراز.

فرهنگ عمید

از آلات موسیقی که دارای دستۀ دراز و کاسۀ کوچک شبیه سه‌تار می‌باشد،

حل جدول

ساز زهی کهن

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) یکی از آلتهای موسیقی ذوی الاوتار که دسته ای دراز و کاسه ای کوچک مانند سه تار دارد.

فرهنگ پهلوی

نوعی ساز، دنبره

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر