معنی بیحس
حل جدول
کرخ
نوعی بیحس کننده موضعی
یدوفرم
شُل و بیحس- شُل و بیحال
لخت
بیحس و حال- کمتحرک و سست
لَخت
کرخت
بیحس
لَخت
بیحس و حال، کمتحرک و سست
لخت
شُل و بیحس، شُل و بیحال
مترادف و متضاد زبان فارسی
فارسی به عربی
بلا شعور، بلید، خدران، عدیم الحس، غیر منفعل
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) بدون حس بدون احساس، کودن ابله، بی محبت.
فرهنگ عمید
معادل ابجد
80