معنی بربادرفته

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

بربادرفته

پایمال‌شده، تلف‌شده، حیف‌ومیل شده، ضایع‌شده، هدررفته، خراب‌شده، ویران‌شده، منهدم‌شده،
(متضاد) آباد شده، معمور، نابودشده، نیست‌شده، فناشده، معدوم‌شده،
(متضاد) هستی‌یافته

فرهنگ عمید

بربادرفته

تلف‌شده، ازدست‌رفته،

واژه پیشنهادی

انگلیسی به فارسی

lorn

بربادرفته

معادل ابجد

بربادرفته

894

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری