معنی کنتاکت

فرهنگ فارسی هوشیار

کنتاکت ریل

انگلیسی (ریل کنتاکت) پرماس شیاره


کنتاکت سوپرت

انگلیسی (پایه کنتاکت پایه اتصال) پرماس پایه


کنتاکت وایر

انگلیسی (سیم کنتاکت سیم اتصال) پرماس سیم


کنتاکت ورالوانس

انگلیسی (فرسودگی مجاز کنتاکت) فرسایش روای پرماس


کنتاکت

انگلیسی برخورد پرماس از پرماسیدن، رفت و امد


کنتاکت شو

انگلیسی (کفشک تماس) پرماس کفشک


کنتاکت اسپرینگ

انگلیسی (فنر کنتاک فنر اتصال پرماس خیزه


کنتاکت پوینت

انگلیسی (نقطه تماس) پرماسگوشه


کنتاکت رزیستنس

انگلیسی (مقاومت تماس) پرماس پتوکی (پتوکی مقاومت)


کنتاکت سپارشین

انگلیسی (جدایی اتصالی ها) پرماس جدایی


کنتاکت سرفیس

انگلیسی (سطح های تماسی) رویه های پرماسی

فرهنگ عمید

کنتاکت

[عامیانه، مجاز] برخورد، کشمکش،
(برق) عامل هدایت جریان در دوشاخه، کلید، سرپیچ، و مانند آن،
اتصالی،
(عکاسی) چاپ تصویر به روش تماس مستقیم فیلم با کاغذ حساس یا فیلم خام،
(عکاسی) تصویری که به این طریق تهیه می‌شود،

حل جدول

کنتاکت

نزاع و دعوا


هایفول کنتاکت

از سبک های ورزش رزمی تکواندو

فرهنگ معین

کنتاکت

(کُ) [فر.] (اِ.) تماس، برخورد.

معادل ابجد

کنتاکت

891

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری