معنی کالبدشکافی

لغت نامه دهخدا

کالبدشکافی

کالبدشکافی. [ب َ / ب ُ ش ِ] (حامص مرکب) تشریح. شکافتن اندامهای آدمی تا بشناسند که هر عضوی از چه ترکیب و یا تشکیل یافته و در کجا قرار گرفته و چگونه بهم پیوسته است. رجوع به کالبدگشایی شود.

فارسی به انگلیسی

فرهنگ معین

کالبدشکافی

(~. ش) (حامص.) باز کردن و شکافتن کالبد مرده در آزمایشگاه، تشریح علمی.

حل جدول

کالبدشکافی

تشریح

آناتومی


اناتومی

کالبدشکافی


تشریح

کالبدشکافی

فرهنگ عمید

کالبدشکافی

شکافتن جسد مرده برای آزمایش یا بررسی علت مرگ او،
تشریح عملی بدن برای بررسی اعضای درونی،


کالبدگشایی

کالبدشکافی

مترادف و متضاد زبان فارسی

کالبدشکافی

تشریح، کالبدشناسی، کالبدگشایی

فارسی به عربی

ترکی به فارسی

اوتو پسی

کالبدشکافی

اسپانیایی به فارسی

disecacin

تشریح، کالبدشکافی، قطع، برش، تجزیه.

سوئدی به فارسی

dissektion

تشریح، کالبدشکافی، قطع، برش، تجزیه،

معادل ابجد

کالبدشکافی

468

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری