معنی پیشپرداخت
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیعانه، پیشبها، مساعده،
(متضاد) تتمه
بیعانه
پیشپرداخت، پیشمزد، ربون، سبقانه، مساعده
مساعده
آرمون، بیعانه، پیشپرداخت، پیشمزد، تقاوی
واژه پیشنهادی
فرهنگ عمید
پیشپرداخت،
تقاوی
پیشپرداخت دادن به کارگر یا کشاورز، پول یا بذری که مالک به زارع بدهد و بعد از برداشت محصول پس بگیرد،
پیش داد
پیشپرداخت،
پولی که پیش از کار کردن به کارگر داده شود، مساعده،
عطیه که پیش از خواهش و درخواست کسی به او داده شود: ز بس حرص بخشش، نکرده سؤال / به سائل دهد جود او پیشداد (عسجدی: مجمعالفرس: پیشداد)،
بیوگرافی
بازیگر (1927، دنور کلرادو- آمریکا) از ده سالگی روی صحنه می رفت. تحصیلاتش را در دانشگاه کالیفرنیا و تماشاخانه پاسادنا به پایان برد. از سال 1951 وارد سینما شد. با فیلمهای فراتر از واقع و شیرهای جوان به اوج شهرت رسید و سپس رو به نزول گذاشت. از فیلمهایش: مالی، خانواده گلدبرگ، وقتی که دنیاها برخورد میکنند، از فضای خارج زمین آمد، وسوسه با شکوه، بدون پیشپرداخت، شیرهای جوان، عشاق تابستانی، بابای عالی، استراتژی وحشت، وقت ملاقات بیگانهایم.
معادل ابجد
1519