معنی مساعده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(اِمص.) یاری، پیش پرداخت. [خوانش: (مُ عِ دَ یا دِ) [ع. مساعده]]

فرهنگ عمید

پیش‌پرداخت،

حل جدول

پیش پرداخت

آوانس

بنک

مترادف و متضاد زبان فارسی

آرمون، بیعانه، پیش‌پرداخت، پیش‌مزد، تقاوی

فرهنگ فارسی هوشیار

مساعده و مساعدت در فارسی: فریاتش فریات یارمندی یاری، پیش پرداخت زبانزد اواری، همراهی ‎، مبلغی پیشکی پرداختن پیش پرداخت، (اسم) پولی که پیشکی پردازند پیش پرداخت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر