معنی ورسک

لغت نامه دهخدا

ورسک

ورسک. [وِ رِ] (اِخ) نام قریه و رودی است در شمال ایران در دویست و چهل هزارگزی راه شوسه ٔ تهران.

ورسک. [وِ رِ] (اِخ) نام یکی از ایستگاه های راه آهن شمال است و چون نزدیکترین نقطه به پل معتبر و قریه و رود ورسک است بدین نام نامیده شده است. (یادداشت مرحوم دهخدا).

گویش مازندرانی

ورسک

محلی در سوادکوه که پل معروف راه آهن سراسری در آن جا واقع...


پل ورسک

پلی در فیروزکوه و در محل روستای ورسک که راه آهن شمال از روی...

فارسی به عربی

ورسک

خلنج

واژه پیشنهادی

طراح پل ورسک

لادیسلاوس فون رابسویچ

معادل ابجد

ورسک

286

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری