معنی نپذیرفتنی

حل جدول

فارسی به انگلیسی

نپذیرفتنی‌

Unacceptable, Unheard-Of

انگلیسی به فارسی

Rejection

نپذیرفتنی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

غیرقابل قبول

نپذیرفتنی

مترادف و متضاد زبان فارسی

ناموجه

بی‌جا، توجیه‌ناپذیر، غیرقابل‌قبول، نامعقول، نپذیرفتنی،
(متضاد) موجه


پذیرفتنی

باورکردنی، پسندیده، قابل‌قبول، مطلوب، مقبول، موردپسند،
(متضاد) غیرقابل‌قبول، نپذیرفتنی

لغت نامه دهخدا

ناپذرفتنی

ناپذرفتنی. [پ َ رُ ت َ] (ص لیاقت) نپذیرفتنی. نامقبول.غیرقابل قبول. نشنودنی. که قابل اطاعت کردن نیست.

فرهنگ فارسی هوشیار

ناموجه

نپذیرفتنی نا به جا نامقبول ناپذیرفتنی: } ابوالحسن عباداین معنی وحرکت بغایت ناموجه و غیر محمود یافت ‎{ مقابل موجه. یا عذر ناموجه. بهانه نادرست عذرنابجا. یاغیبت ناموجه. غیبت بدون عذرموجه.

فرهنگ معین

عقب نشینی

ترک مواضع نظامی در هنگام جنگ، بازگشتن به عقب تر از جای خود یا دست کشیدن دایم یا موقت از آن چه دشوار یا نپذیرفتنی است. [خوانش: (~. نِ) [ع - فا.] (حامص.)]

معادل ابجد

نپذیرفتنی

1502

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری