معنی ناموجه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
ناموجه. [م ُ وَج ْ ج َه ْ] (ص مرکب) ناپسند. غیرمقبول. غیرصحیح. (ناظم الاطباء): ابوالحسن عباد این معنی و حرکت بغایت ناموجه و غیرمحمود یافت. (تاریخ قم ص 143).
- عذر ناموجه، نامقبول. غیرقابل قبول. ناپذیرفتنی.
- غیبت ناموجه، غیبت بدون عذر موجه.
غیر مقبول، ناپسند، ناپذیرفتنی،
بیجا، توجیهناپذیر، غیرقابلقبول، نامعقول، نپذیرفتنی،
(متضاد) موجه
نپذیرفتنی نا به جا نامقبول ناپذیرفتنی: } ابوالحسن عباداین معنی وحرکت بغایت ناموجه و غیر محمود یافت { مقابل موجه. یا عذر ناموجه. بهانه نادرست عذرنابجا. یاغیبت ناموجه. غیبت بدون عذرموجه.