معنی مشارالیه
فرهنگ فارسی هوشیار
نمار ده نامبرده وی: مرد کسی که بدو اشاره شده (در مورد مذکر آید)، در پیش ذکر شده: در قتل سید مشارالیه مدخل بوده. . . . توضیح گاه صفتی است که بجای موصوف نشیند و درین صورت بمنزله ضمیر باشد: مشارالیه از فوت فرزند رشید نامدار اسماعیل میرزا واقعه نازله سلطان حسین صاحب تعزیه اندوهناک بود. . . . .
معزی الیه
یاد شده نامبرده، ایشان کسی که چیزی باو نسبت داده شده منسوب الیه، مشارالیه.
موماالیه
اشاره شده بسوی او مشارالیه. توضیح این کلمه بصورت موماالیه نیز تلفظ می شود و گاه بصورت مومی الیه نویسند و هر دو در لغت عرب آمده
مشعل خانه
شماله خانه (اسم) مکانی در سرای شاهان و بزرگان که در آن مشعلها را نگهداری میکردند: مشارالیه. . . ملازم رکاب اشرف گشته بخدمت مشعلداری و امور مشعل خانه مامور گشت.
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ واژههای فارسی سره
نامبرده
کلمات بیگانه به فارسی
نامبرده
لغت نامه دهخدا
سابق الذکر. [ب ِ قُذْ ذِ] (ع ص مرکب) پیش گفته. در بالا گفته شده. مذکور. مزبور.نامبرده. مسطور. مشارالیه. سالف الذکر. مارالذکر.
مستوفی الممالک
مستوفی الممالک. [م ُ ت َ فِل ْ م َ ل ِ](ع ص مرکب، اِ مرکب) رئیس مستوفیان در عهد صفویه. شغل مستوفی الممالک را صاحب تذکرهالملوک(ص 16) چنین توصیف کرده است: عالیجاه مستوفی الممالک... از جمله امراء عظام، و شغل و عمل مشارالیه عظیم است و تمامت مالیات دیوانی که در کل ممالک محروسه داد و ستد می شود باید از قرار نسخجاتی که مشارالیه از دفتر نویسند و به عمال هر ولایت دهند مستند خود ساخته، از آن قرار بدون زیاد و کم داد و ستد نمایند. و تمامت تیولات و همه سالجات بیکلربیکیان و خوانین و حکام و سلاطین و رسومات وزراء و مستوفیان و کلانتران و مواجب ارباب قلم و سایر عساکر منصوره و وظایف و سیورغالات و غیر هم، و کیفیات دفتری که به مهر مشارالیه رسیده باشد، داد و ستد و تنخواه داده می شود. و وزراء دیوان اعلی بدون تصدیق مشارالیه از مالیات دیوانی چیزی داد و ستد نمی نمایند. و در مالیات دیوانی تصدیق و تجویز مشارالیه مناط اعتبار و اعتماد است. و محرران دیوان اعلی بعد از تصدیق ریش سفید هر سرکار و تجویز مشارالیه تعیین می شود. و ناظر و داروغه ٔ دفتر و صاحب توجیه و ضابطه نویس و اوارجه نویسان و غیر هم همگی جزومشارالیه... و بازخواست تقصیرات محرران دفتر دیوان با عالیجاه مشارالیه است. و مستوفیان جزو ممالک محروسه را به تجویز عالیجاه مشارالیه باید تعیین نمود.
معادل ابجد
587