معنی عاتکه

فرهنگ معین

عاتکه

کمانی که از کهنگی سرخ رنگ شده باشد، زن خوشبوی، از اسماء زنان،

نام های ایرانی

عاتکه

دخترانه، زن خوشبو، نام دختر عبدالمطلب، جد پیامبر (ص)

فرهنگ فارسی هوشیار

عاتکه

‎ کمان کهنه سرخ، زن خوشبوی، از اعلام زنان است. ‎ کمان سرخ کهنه، زن خوشبو ی

لغت نامه دهخدا

ارض عاتکة

ارض عاتکه. [اَ ض ُ ت ِ ک َ] (اِخ) سرزمینی است درخارج باب الجابیه ٔ دمشق. منسوب به عاتکه بنت یزیدبن معاویهبن ابی سفیان بن حرب، مکناه به ام البنین و او زوجه ٔ عبدالملک بود و عاتکه را در این زمین قصری بود وعبدالملک بن مروان بدانجا درگذشت. (معجم البلدان).

معادل ابجد

عاتکه

496

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری