معنی سبکسر
فارسی به انگلیسی
Light, Cuckoo
فارسی به ترکی
hafifmeşrep, fingirdek
فرهنگ معین
(~. سَ) (ص مر.) نک سبکبار.
حل جدول
جلف
سبکسر و خل- جلف و سبکسر
مشنگ
سبکسر، سفیه، احمق
جلف
سبکسر، سفیه و احمق
جلف
بی وقار و سبکسر
جلف
مشنگ
سبکسر و خل، جلف و سبکسر
جلف
سبکسر
جلف و بیوقار
سبکسر
فرهنگ فارسی هوشیار
نادان، کم خرد، بی مغزو کم مایه
مترادف و متضاد زبان فارسی
شوریدهمغز، کمخرد،
(متضاد) خردمند، عاقل، بیوقار، جلف، سبکمایه، نامعقول،
(متضاد) رزین، موقر، کمارج، بیارزش، کماهمیت، کمبها،
(متضاد) گرانبها، سهلانگار، سربههوا، سبکسار، بیوقار، عجول، بیمغز، کممایه،
(متضاد) پرمایه، خوار، فرومایه، پست، د
واژه پیشنهادی
بی مغز
انگلیسی به فارسی
معادل ابجد
342