معنی سبکسر، سبکسر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
مترادف و متضاد زبان فارسی
شوریدهمغز، کمخرد،
(متضاد) خردمند، عاقل، بیوقار، جلف، سبکمایه، نامعقول،
(متضاد) رزین، موقر، کمارج، بیارزش، کماهمیت، کمبها،
(متضاد) گرانبها، سهلانگار، سربههوا، سبکسار، بیوقار، عجول، بیمغز، کممایه،
(متضاد) پرمایه، خوار، فرومایه، پست، د
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.