معنی زبان‌باز

حل جدول

زبان‌باز

لفاظ

چاخان


شیاد خوش‌سخن

زبان‌باز


چاپلوس

زبان‌باز

مترادف و متضاد زبان فارسی

زبان‌باز

چاپلوس، چاخان، چرب‌زبان، زبان‌بمزد، متملق


مجامله‌گر

چاپلوس، متملق، مداهنه‌گر، زبان‌باز، چرب‌زبان، مجامله‌کار، زبان‌به‌مزد، مجیزگو


چاچول‌باز

پشت‌هم‌انداز، چاخان، لافزن، حقه‌باز، شارلاتان، فریب‌کار، مزور، محیل، مکار، حیله‌گر، نیرنگ‌باز، دورو، زبان‌باز، هوچی


چرب‌زبان

خوش‌سخن، چرب‌گفتار، شیرین‌زبان، چاپلوس، زبان‌به‌مزد، متملق، مداهنه‌گر،
(متضاد) بدزبان، چاچول، چاچول‌باز، حراف، زبان‌باز


حقه‌باز

پاچه‌ورمالیده، دغل، حقه‌ساز، دوال‌باز، رند، شارلاتان، شعبده‌باز، شیاد، کلاهبردار، کلک، محیل، مزور، مشعبد، تخم جن، ناتو، ناقلا، متقلب، نیرنگ‌باز، هفت‌خط، پاردم‌ساییده، بخوبر، چاچول‌باز، زبان‌باز، پشت‌هم‌انداز، چاچول

فرهنگ عمید

چاخان

تملق، چاپلوسی،
(صفت) متملق، چاپلوس، خوشامدگو، زبان‌باز،
(صفت) لاف‌زن،

معادل ابجد

زبان‌باز

70

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری