معنی خودآزاری
حل جدول
واژه پیشنهادی
مترادف و متضاد زبان فارسی
مازوشیشم، شهوت خودآزاری، آزارگرایی، آزاردوستی
فرهنگ فارسی هوشیار
تنگه ی آهنی از ابزارهای خودآزاری درهند
فرهنگ معین
تمایل شخصی به لذت بردن از تحمل رنج و شکنجه ای که از فرد مورد علاقه اش به او می رسد، نوعی خودآزاری جنسی، خودآزاری (فره). [خوانش: (زُ) [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
بیماری روانی که در آن شخص از رنج کشیدن و آزار دیدن خود لذت میبرد، خودآزاری،
لغت نامه دهخدا
مازوخیسم. [زُ] (فرانسوی، اِ) منسوب به ساشه مازوخ در اصطلاح پزشکی، تباهی و فساد اجرای عمل جنسی است به نحوی که با شکنجه و ضرب و شتم و آزارهای دیگرهمراه باشد. این ناخوشی بیشتر در مردانی مشاهده شده است که مبتلا به انحراف عمل جنسی و هموسکسوآلیته هستند. این حالات جنون خودآزاری را مازوخ در بعضی نوشته هایش توصیف و تشریح کرده است. مازوشیسم. شهوت خودآزاری. (فرهنگ فارسی معین).
معادل ابجد
829