معنی خستگیناپذیر
حل جدول
نستوه
مترادف و متضاد زبان فارسی
نستوه، مقاوم، سرسخت، مبارز، پرتوان،
(متضاد) خستگیپذیر
نستوه
خستگیناپذیر، ستیهنده، مبارز، مقاوم
پرتوان
پرزور، پرطاقت، توانمند، زورمند، قادر، قدرتمند، قوی، نیرومند، خستگیناپذیر، نستوه،
(متضاد) ناتوان
فرهنگ عمید
کسی که از کاروکوشش به ستوه نیاید، خستگیناپذیر،
[قدیمی] مرد جنگی که از جنگ و ستیز عاجز و خسته نشود: ایا خورشید سالاران گیتی / سوار رزم ساز و گرد نستوه (رودکی: ۵۲۹)،
معادل ابجد
2053