معنی بی‌باکی

فارسی به انگلیسی

بیباکی‌

Dauntlessness

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

بیباکی

بی پروایی دلاوری تهور.

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌باکی

بی‌پروایی، تهور، جرات، جسارت، دلاوری، زرنگی، شجاعت، شهامت، گستاخی، نترسی،
(متضاد) ترس، جبن


شطارت

بی‌باکی، شوخی، گستاخی، زیرکی، خباثت


بی‌پروایی

بی‌باکی، تهور، جسارت، شجاعت، گستاخی، نترسی،
(متضاد) ملاحظه‌کاری، محافظه‌کاری


تهور

بی‌باکی، بی‌پروایی، جرات، جسارت، سرنترسی، دلاوری، دلیری،
(متضاد) جبن


گستاخی

بی‌باکی، بی‌پروایی، بی‌حیایی، بی‌شرمی، پررویی، جراء‌ت، جسارت، شوخی، وقاحت


شهامت

بی‌باکی، جرات، جسارت، چالاکی، چستی، دلاوری، زهره، شجاعت، عرضه، مردانگی

فرهنگ عمید

جسارت

دلیری، بی‌باکی، بی‌پروایی،
گستاخی،


شطارت

شوخی، بی‌باکی، چالاکی،
گستاخی،


بی باکانه

از روی بی‌باکی،


تیوا

تهور، بی‌پروایی، بی‌باکی،


جرئت

دلیری، بی‌باکی، پردلی،


متهورانه

از روی تهور و بی‌باکی، بی‌باکانه، گستاخانه،

معادل ابجد

بی‌باکی

45

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری