معنی اثم

لغت نامه دهخدا

اثم

اثم. [اِ] (ع مص) گناه کردن. (منتهی الارب). گناهکار شدن. بزه مند شدن. (زوزنی).

اثم. [اَ] (ع مص) بزه شمردن بر کسی. گناهکار شمردن: اَثمه ُ اﷲ فی کذا؛ گناهکار شمراد او را خدای در این کار. (منتهی الارب).

اثم. [اِ] (ع اِ) گناه. ذنب. وزر. بزه. جناح. معصیت. جرم. خطا. عصیان. ناشایست. || می. باده. (منتهی الارب). || قمار. || کاری که کردن آن ناروا باشد. (منتهی الارب). || آنچه که تحرز و اجتناب ازآن شرعاً و طبعاً واجب باشد. (تعریفات). ج، آثام.

فرهنگ معین

اثم

گناه، خطا، کاری که کردن آن روا نباشد. [خوانش: (اِ) [ع.] (اِ.)]

فرهنگ عمید

اثم

گناه، بزه،


آثام

اثم

حل جدول

اثم

گناه و بزه


اثم، حرج

گناه و بزه


اثم ، حرج ، جرم

گناه و بزه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

اثم

ناشایست

مترادف و متضاد زبان فارسی

اثم

بزه، جرم، خطا، خطیئه، ذنب، سیئه، گناه، معصیت، منکر، ناشایست

عربی به فارسی

اثم

بدکرداری , خلا ف , بزه , جرم , گناه , بدرفتاری , سوء عمل

فرهنگ فارسی آزاد

اثم

اِثْم، گناه (جمع: آثام)

واژه پیشنهادی

آیه های قرآن

و اذکروا الله فی ایام معدودات فمن تعجل فی یومین فلا اثم علیه و من تاخر فلا اثم علیه لمن اتقى و اتقوا الله و اعلموا انکم الیه تحشرون

و خدا را در روزهاى معیّنى یاد کنید! (روزهاى 11 و 12 و 13 ماه ذى حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهى بر او نیست، و هر که تأخیر کند، (و سه روز انجام دهد نیز) گناهى بر او نیست؛ براى کسى که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوى او محشور خواهید شد!

معادل ابجد

اثم

541

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری