معنی آژاکسیو

حل جدول

آژاکسیو

شهری در جزیره کرس

زادگاه ناپلئون بناپارت


از تیم های فوتبال فرانسه

آژاکسیو


زادگاه ناپلئون بناپارت

آژاکسیو


شهری در جزیره کرس

آژاکسیو


تیم فرانسوی

سدان، لیون، مارسی، پاری سن ژرمن، والنسین، بوردو، سنت اتین، تولوز، نیس، لیل، استادی رنز، لوریان، برس، مون پلیه، باستیا، رمیس، آژاکسیو، اویان، سوشو، ترویس، نانسی

لغت نامه دهخدا

ساری درسینو

ساری درسینو. [دُ ن ُ] (اِخ) کرسی کانتن کرس. در آرندیسمان آژاکسیو، در کشور فرانسه.


سارولا - کارکپین...

سارولا - کارکپینو. [رُ ک ُ ن ُ] (اِخ) قصبه ٔ کوچکی است در فرانسه، کرسی کانتن کرس در آرندیسمان آژاکسیو.


سانتاماریاسیشه

سانتاماریاسیشه. [ش ِ] (اِخ) حاکم نشین کرس بخش آژاکسیو دارای 730 تن سکنه. مرکز آبهای طبی و معدنی است.


سالیس

سالیس. (اِخ) حاکم نشین ایالت کرس بخش آژاکسیو. دارای 160 تن سکنه است. در آنجا تجارت زیتون و بلوط میشود.


سارتن

سارتن. [ت ِ] (اِخ) شهر کوچکی است در فرانسه و مرکز آرنُد یسمان کرس، واقع در 30 هزارگزی جنوب شرقی آژاکسیو. 5500 تن سکنه دارد. و آرندیسمان آن به 8 کانتن و 47 کمون تقسیم میشود.


کرس

کرس. [ک ُ] (اِخ) جزیره ای است در دریای مدیترانه ٔ مرکزی در مغرب شبه جزیره ٔ ایتالیا، مساحت آن 8722 کیلومتر مربع و نزدیک به 300هزار تن جمعیت دارد. پایتخت آن آژاکسیو و از شهرهای مهم آن باستیا و کرت و سارتن را می توان نام برد.


کورس

کورس.[کُرْ] (اِخ) جزیره ای در بحر ابیض (مدیترانه) و یکی از ایالتهای کشور فرانسه است و شهرهای عمده ٔ آن آژاکسیو (محل تولد ناپلئون اول)، باستیا، کالوی، کورت و سارتن می باشد. این ایالت از پنج ولایت و 62 بلوک و 366 بخش تشکیل یافته و 8722 کیلومتر مربع وسعت و 269831 تن سکنه دارد. این جزیره به وسیله ٔ «ژنواها» در سال 1768 م. به فرانسه فروخته شده است. ارتفاعات این جزیره را کوههای سنتو، روتوندو، اورو و جز اینها تشکیل داده و دره های عمیقی را در این جزیره بوجود آورده اند. محصولات عمده ٔ این جزیره شراب، زیتون و درختان میوه است، ولی محصول اصلی آن شاه بلوط و پرورش گوسفند و صید ماهی است. جلب سیاحان نیز از منابععمده ٔ تحصیل ثروت مردم این جزیره است. (از لاروس).


ناپلئون بناپارت...

ناپلئون بناپارت. [پ ُ ل ِ ئُن ْ ب ُ] (اِخ) یا ناپلئون اول. امپراطور فرانسه و یکی از جهانگشایان معروف تاریخ است. وی در پانزدهم اوت 1769 م. در شهر آژاکسیو واقع در جزیره ٔ کرس بدنیاآمد. جزیره ٔ مزبور به سال 1768 به تصرف فرانسه درآمده بود و هنگام تولد ناپلئون جزئی از خاک فرانسه محسوب میشد. پدرش شارل بناپارت و مادرش ماریا لیتیزیا رامولینو نام داشت. وی چهارمین فرزند و دومین پسر شارل بناپارت بود. ناپلئون تحصیلات خود را در مدرسه ٔ نظامی برین شروع کرد و به سال 1774 برای طی دوره ٔ یکساله ٔ شان دو مارس بپاریس رفت. و چون از تحصیل در مدرسه ٔ اخیر فراغت یافت (1785) با رتبه ٔ ستوان دومی وارد هنگ توپخانه ٔ لافر [ساخلو ّ والانس] شد. در این ایام دلبستگی زیادی به سرنوشت فرانسه نداشت و برای تأمین استقلال جزیره ٔ کرس کوشش میکرد اما ظهور انقلاب رای او را تغییر داد.
وی به سال 1793 (در رتبه ٔ سروانی توپخانه) در جنگ و محاصره ٔ تولون شرکت جست و دوبار مجروح شد و با شجاعت فوق العاده ای که از خود نشان داد، خویشتن را معروف ساخت. اما شخصیت و نبوغ نظامی او به سال 1794 در جنگهای ایتالیا مورد توجه همگان قرار گرفت. در این سال رتبه ٔ ژنرالی بریگاد توپخانه را داشت. در سال 1795 او را به ریاست یک بریگاد پیاده نظام منصوب و بدفع شورشیان «وانده » مأمور کردند و او چون تصدی این مقام را دون شأن خود میدانست از قبول آن سرباز زد و در نتیجه از خدمت برکنار شد و اندکی بعد مأموریت حفظ مجلس کنوانسیون و دفع سلطنت طلبان به عهده ٔ او واگذار گردید و فردای روز «13 واندمیر» ژنرال دیویزیون توپخانه شد و سپس به ریاست کل قوای داخلی نایل آمد وپنج ماه بعد (23 فوریه 1796) در حالی که بیست و هفت سال بیشتر نداشت به فرماندهی سپاه مأمور ایتالیا رسید و مجال مناسبی برای ابراز لیاقت و ترقیات آینده ٔخود به چنگ آورد. جنگ و فتوحات او در ایتالیا یکسال مدت گرفت و سرانجام در دسامبر 1797 فاتح و سربلند به پاریس مراجعت کرد و پاریسیان باشکوه و جلال فراوانی از او استقبال کردند. اندکی بعد دولت فرانسه او را به فرماندهی کل قوای انگلستان منصوب کرد و او به عزم اینکه خارج از جزایر انگلیس لطمه ای به آن دولت بزندآهنگ تصرف مصر کرد تا راه انگلستان را با هندوستان قطع کند. [مصر در آن زمان از مضافات سلطنت عثمانی محسوب میشد لکن سلطان ترک در آنجا جز نامی نداشت و اداره امور مملکت با امراء مملوک بود].
لشکرکشی و فتوحات مصر از سال 1798 تا 1799 طول کشید وهنگامی که به پاریس بازگشت دیگر دیرکتوار قدرت یکسال پیش خود را نداشت و با ناکامیها و مشکلاتی مواجه شده بود. ناپلئون موقعیت را مناسب یافت و با کودتائی که در 18 برومر (1799) کرد قدرت را به دست گرفت و خودرا قنسول اول نامید و چون به قدرت رسید اعمال مستبدانه ای از قبیل اعلام رژیم بردگی در مستعمرات فرانسه واعدام دوک ِ آنگین مرتکب شد و به موازات آن اقدامات مدنی نیز کرد از آنجمله: تدوین قانون مدنی فرانسه، وضع قانون جدید مالیاتی، ایجاد بانک و دانشگاه و تفکیک دین از سیاست. به سال 1802 به مقام قنسول دائمی رسید و سرانجام در ماه مه 1804 مجلس ملی و سنای فرانسه او را امپراطور خواند. وی هنگام جلوس بر تخت امپراطوری 35 سال داشت. ناپلئون، دوران امپراطوری خود را به جنگ با اروپائیان گذراند:
سال 1806 رادر جنگ با اطریش و روسیه سپری کرد، در «اولم » سپاه اطریش را درهم شکست و در «اوسترلیتز» بر قشون متحده ٔروس و اطریش غلبه کرد و این جنگ را با معاهده ٔ «پرس بورگ » خاتمه داد. از اکتبر 1806 تا ژوئن 1807 سرگرم جنگ با پروس و روسیه بود، پروس ها را در «ینا» و «اشتارت » شکست داد و در «ایلو» و «فریدلند» بر سپاهیان روس غلبه کرد. آوریل و ژوئیه ٔ 1809 را در جنگ با اطریش گذراند و در این نبرد هم به پیروزی رسید. جنگهای او با اسپانیا نیز از مه 1808 تا دسامبر 1813 مدت گرفت. سرانجام نبردهای ناپلئون تا سال 1809 بقرار صلح وینه انجامید. در اینجا ناپلئون به اوج ترقی رسیده بود و فتوحات نمایان وی تا سال 1812 ادامه داشت، در این سال فرانسه حاکم بر مقدرات اروپا و ناپلئون فرمانروای قاره ٔ اروپا بود.
دوره ٔ دوم تاریخ امپراطوری وی که بعکس دوران نخست با شکست هاو ناکامی های متوالی قرین بود از سال 1812 شروع شد: در این سال وی دوستی خود را با روسیه بهم زد و بروسیه لشکر کشید و شهر مسکو را فتح و تصرف کرد اما از این سفری که در آغاز فاتحانه مینمود با لشکری پراکنده و نیمه جان از سرما و قحطی، بتلخی بازگشت و در این لشکرکشی لطمات جانکاه ناتوان کننده دید. در ماه مه 1813 به آلمان لشکر کشید و از آنجا هم شکست خورده به فرانسه مراجعت کرد. سرانجام دول اروپائی که به جنگ باناپلئون اتفاق کرده بودند به فرانسه هجوم بردند و پاریس را تصرف کردند و جهانگشای فرانسوی را در 20 آوریل 1814 به جزیره ٔ «الب » تبعید کردند و فرانسه همه ٔ ممالک مفتوحه ٔ خود را از دست داد. ناپلئون دو ماه تبعیدی جزیره ٔ الب بود و روز 28 فوریه ٔ 1815 با هزار تن از سربازان قدیم خود از تبعیدگاهش به کشتی نشست و آهنگ فرانسه کرد تا تخت و تاج از دست رفته ٔ خود را بار دیگر تصرف کند و روز اول مارس در خلیج «ژوان » قدم به خاک فرانسه نهاد و روز بیستم مارس وارد قصر «تویلری » شد. (لوی هیجدهم با شنیدن خبر بازگشت ناپلئون از پاریس فرار کرده بود) و مردم فرانسه مقدم او را گرامی داشتند.
سلاطین اروپا که او را «دشمن و برهم زننده ٔ آسایش ملل عالم » میدانستند به دفع او یکدله شدند. و سپاهی گران فراهم کردند و به جنگ او گسیل داشتند. فرماندهی این سپاه را «بلوخر» پروسی و «ولینگتن » انگلیسی به عهده گرفتند و در میدان «واترلو» ناپلئون را برای همیشه شکست دادند. (18 ژوئن 1815). نبرد واترلو آخرین جنگ ناپلئون بود، فرماندهان فاتح اروپائی، امپراطور شکست خورده ٔ فرانسه را دستگیر و به جزیره ٔ «سنت هلن » تبعید کردند. دوران اخیر امپراطوری ناپلئون به حکومت صد روزه معروف است. ناپلئون ایام آخر عمر خود را در جزیره ٔ سنت هلن، به تلخی و ناکامی و سختی گذراند و سرانجام در سن 52 سالگی در شب پنجم مه 1821 به سرطان معده در تبعیدگاه غم آلود خود درگذشت.

معادل ابجد

آژاکسیو

1098

قافیه

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری