معنی آبی‌رنگ

فرهنگ عمید

ابیو

آبی‌رنگ، نیلگون، آسمانگون،


کبوک

پرنده‌ای آبی‌رنگ به‌اندازۀ باشه،
=کبوتر
=فاخته


اخضر

سبزرنگ،
آبی‌رنگ،
[مجاز] شاداب، تروتازه،
(اسم) [مجاز] دریا،


کات

= کات کبود
کات کبود: (شیمی) نمکی آبی‌رنگ، در آب حل می‌شود و آن را آبی‌رنگ می‌کند. برای رنگ کردن پارچه و دفع آفات گندم و تاک به‌طور محلول استعمال می‌شود، سولفات مس، سولفات دوکوئیور، زاج کبود،


بالنگو

گیاهی از خانوادۀ نعناع با برگ‌هایی باریک شبیه برگ ریحان و گل‌های آبی‌رنگ که تخم آن مصرف دارویی دارد،


بستیناج

گیاهی خاردار، با برگ‌های ریز و خشن، گل‌های سفید یا آبی‌رنگ، و شاخه‌های کوتاه که از شاخه‌های نازک آن خلال دندان درست می‌کنند، خلال مکه،


ازن

گازی سمّی، آبی‌رنگ، و موجود در طبقات فوقانی جو، با بوی تند که هنگام رعدوبرق یا در اطراف ماشین‌های برق تولید می‌شود و برای تصفیۀ آب و از بین بردن میکروب‌ها به کار می‌رود،


اقونیطون

گیاهی علفی و زینتی از خانوادۀ آلاله با برگ‌های بریده و باریک و گل‌های سرخ، زرد، یا آبی‌رنگ که دارای مادۀ سمّی شدید است و از آن الکلوئیدی به نام اکونیتین گرفته می‌شود، تاج‌الملوک،


شکرتیغال

ماده‌ای سفید و شیرین که توسط حشره‌ای بر روی شاخ و برگ گیاهی به همین نام تولید می‌شود و مصرف دارویی دارد،
گیاهی خاردار با گل‌های آبی‌رنگ که این ماده را از آن می‌گیرند، گل تیغال، خارشکر،


تورنسل

مادۀ رنگی آلی حاصل از تخمیر گل‌سنگ‌ها در ادرار یا در آب آمونیاکی و کربنات دوپتاس که این جسم در محیط اسیدی سرخ‌رنگ و در محیط‌های قلیایی آبی‌رنگ می‌شود و برای شناسایی اسیدها و بازها در آزمایشگاه کاربرد دارد،


تربد

گیاهی پایا، با ساقۀ پیچنده و برگ‌هایی شبیه برگ لوبیا و گل‌های آبی‌رنگ. ریشۀ آن به درازی ده سانتی‌متر و به رنگ خاکستری یا قهوه‌ای و مغزش سفید است. در معالجۀ رماتیسم و بیماری‌های کلیه نافع است. در هند، مالزی، سیلان، و بعضی جزایر اقیانوسیه می‌روید،

واژه پیشنهادی

از ماهی های خوراکی

نیزه‌ماهی آبی‌رنگ اطلس

مترادف و متضاد زبان فارسی

آسمانی

هوایی، فلکی، عرشی، قدسی، ملکوتی، آبی‌رنگ،
(متضاد) ارضی، خاکی، زمینی

معادل ابجد

آبی‌رنگ

283

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری