معنی کوتهبین
مترادف و متضاد زبان فارسی
تنگنظر، کوتاهبین، کوتهفکر، کوتهنظر
کوتهفکر
کوتاهفکر، کوتهبین، کوتهنظر
کوتهنظر
اندکبین، تنگنظر، خردهبین، دونهمت، کوتهبین،
(متضاد) بلندنظر
تنگنظر
بخیل، تنگچشم، خسیس، دون، کمهمت، کوتهبین، کوتهنظر، ممسک، نظرتنگ،
(متضاد) بلندنظر
خردهبین
باریکبین، دقیق، خردهپژوه، موشکاف، تیزبین، کنجکاو، ایرادگیر، خردهگیر، معترض، عیبجو، نکتهسنج، نکتهگیر، نکتهبین، نکتهدان، کوتهبین، کوتهنظر،
(متضاد) کلاننگر
معادل ابجد
493