معنی واقع‌بین

لغت نامه دهخدا

واقعبین

واقعبین. [ق ِ] (نف مرکب) حقیقت بین. رجوع به واقع شود.

حل جدول

واقع‌بین

رئالیست


رئالیست

واقع‌بین

مترادف و متضاد زبان فارسی

حقیقت‌بین

واقع‌بین، حقیقت‌نگر، واقع‌نگر


خیال‌باف

پندارباف، خیال‌اندیش، خیال‌بند، خیال‌پرداز،
(متضاد) واقع‌بین، واقعیت‌گرا


محال‌اندیش

باطل‌اندیش، خیال‌اندیش،
(متضاد) واقع‌بین، واقع‌نگر


حق‌بین

باانصاف، دادگر، عادل، منصف، حقیقت‌بین، درست‌نگر، واقع‌بین، واقع‌گرا، واقعیت‌گرا،
(متضاد) پندارگرا

فرهنگ عمید

رئالیست

واقع‌بین، واقع‌گرا،
(ادبی) طرف‌دار و پیرو مکتب رئالیسم،


ناتورالیسم

(فلسفه) مذهبی فلسفی که معتقد به قدرت محض طبیعت است و وجود خالق را انکار می‌کند، طبیعت‌گرایی،
(ادبی) مکتبی ادبی که بر اساس تقلید از طبیعت بنا شده و معتقد است که هنر و ادبیات باید جنبۀ علمی داشته باشد و نویسنده باید تخیل را کنار بگذارد و واقع‌بین و عینیت‌گرا باشد،

معادل ابجد

واقع‌بین

239

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری