معنی کمرشکن

ویژگی آنچه فشار زیادی به کمر وارد ‌کند،
[عامیانه، مجاز] دشوار، طاقت‌فرسا: مشکلات کمرشکن،
[مجاز] ویژگی وسیله‌ای که از وسط خم می‌شود،

Excessive, Herculean, Prohibitive, Weighty

کمرشکن. [ک َ م َ ش ِ ک َ] (نف مرکب) کمرشکننده. آنچه که کمر شخص را بشکند. (فرهنگ فارسی معین). || کنایه از طاقت فرسا. بسیار سنگین. (فرهنگ فارسی معین). که تحمل آن صعب یا نامقدور باشد. شاق. سخت. فوق طاقت. خرج یا زیانی بگزاف: مخارج کمرشکن. غرامت کمرشکن. تنزیل پول در ایران کمر شکن است. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || (اِ مرکب) نوعی تفنگ شکاری ته پر که با کشیدن ضامنی لوله ٔ تفنگ در ناحیه ٔ قنداق خم می شود و انتهای لوله ٔ تفنگ بیرون می آید تا فشنگ تازه را در آن جای دهند و سپس بحالت اول درآورندتیراندازی را و غالباً تفنگ های کمرشکن دولول است.

(ص فا.) کار سخت و گران، امر دشوار، (ص مر.) پهلوان، دلیر، شجاع، (اِمر.) بالای کوه، کمر کوه. [خوانش: (~. ش کَ)]

طاقت فرسا

طاقت ‌فرسا

کمرشکن

کمرشکن

(صفت) آنچه که کمر شخص را بشکند، طاقت فرسا بسیار سنگین: مخارج کمر شکن.

بسیارسنگین، تحمل‌گداز، توان‌سوز، توان‌فرسا، طاقت‌سوز، طاقت‌فرسا

تحمل ناپذیر و طاقت فرسا

ابراهیم مرادی

ابراهیم مرادی

احمد امامی، رضا میرفتّاح

کمرشکن

کمرشکن

630