معنی کاروانه

لغت نامه دهخدا

کاروانه

کاروانه. [کارْ / رِ ن َ / ن ِ] (اِخ) دهی از دهستان ماهیدشت بالا، بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 22هزارگزی جنوب کرمانشاه و 2هزارگزی سرونو. دشت و سردسیر و دارای 220 تن سکنه است. آب از رودخانه ٔ مرگ تأمین می شود. محصول آن غلات و حبوبات و صیفی و لبنیات و شغل اهالی زراعت وگله داری است. راه مالرو دارد. تابستان از سرونو اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

کاروانه. [کارْ / رِ ن َ / ن ِ] (اِخ) دهی از دهستان سردرود، بخش رزن شهرستان همدان، در 18هزارگزی شمال قصبه ٔ رزن، واقع در 30هزارگزی گونلو. کوهستانی و سردسیر و دارای 240 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین می شود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

کاروانه. [کارْ / رِ ن َ] (اِخ) دهی از دهستان همت آباد شهرستان بروجرد، واقع در 8هزارگزی خاور بروجرد و 3هزارگزی جنوب شوسه. جلگه و معتدل و دارای 214 تن سکنه است. آب آن از رودخانه است. محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

حل جدول

کاروانه

ون

تپه تاریخی استان همدان

معادل ابجد

کاروانه

283

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری