معنی چشمگیر

فارسی به ترکی

چشمگیر‬

önemli ölçüde

فارسی به عربی

چشمگیر

أَثِیث


لغت چشمگیر

صید


پیشرفت چشمگیر

التطورالملموس


دستاورد چشمگیر

الإنجاز الملموس

واژه پیشنهادی

چشمگیر

برجسته

حل جدول

چشمگیر

دندانگیر

فارسی به انگلیسی

چشمگیر

Arresting, Blatant, Conspicuous, Effective, Eminent, Explicit, Eye-Catching, Gallant, Notable, Note, Noted, Noteworthy, Noticeable, Phenomenal, Prominent, Pronounced, Remarkable, Resounding, Rousing, Screaming, Showy, Signal, Singular, Splendid, Stark, Striking, Supernatural, Visib


کارهای‌ چشمگیر

Pageantry


کار چشمگیر

Coup, Exploit


عملیات‌ چشمگیر

Pageant


چشمگیر کردن‌

Signalize


چشمگیر (مجازی‌)

Shining, Salient


چشمگیر (عامیانه‌)

Some, Splashy, Sporty


چشمگیر (زننده‌)

Egregious, Glaring

مترادف و متضاد زبان فارسی

چشم‌گیر، چشمگیر

تماشایی، قابل ملاحظه، شایان‌توجه، زیاد، فراوان، مهم، باارزش، پرجلوه

معادل ابجد

چشمگیر

573

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری