معنی چراغ
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(چِ) [په.] (اِ.) آلتی که در تاریکی آن را روشن کنند و آن دارای اقسامی چند است.،~ چشمک زن نوعی چراغ راهنمایی که به طور متناوب و لحظه ای خاموش و روشن می شود.،~ جادو یا ~ علاءالدین چراغی افسانه ای منسوب به علاءالدین یکی از پهلوانان داستان های «هزا
فرهنگ عمید
وسیلهای برای تولید روشنایی، مانند پیهسوز، لامپا و چراغ برق،
* چراغ آسمان: [قدیمی، مجاز]
ماه،
آفتاب،
* چراغ آسمانی: [قدیمی، مجاز] = * چراغ آسمان
* چراغ الکتریک: [منسوخ] = چراغبرق* چراغ بادی: نوعی چراغ نفتی که در هوای آزاد روشن میکنند و از وزش باد خاموش نمیشود، فانوس،
* چراغ توری: نوعی چراغ نفتی تلمبهای که با فشار هوا نفت به طرف لولۀ بالایی میرسد و به جای فتیله توری نسوزی دارد که روشنایی را بیشتر و سفیدتر میکند و پرنورتر از سایر چراغهای نفتی است، چراغزنبوری،
* چراغ خواستن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] گدایی کردن،
* چراغ روز: [قدیمی، مجاز]
آفتاب،
چراغ کمنور و بیفروغ،
* چراغ سپهر: [قدیمی، مجاز] = * چراغ آسمان: که چون بامدادان چراغ سپهر / جمال جهان را برافروخت چهر (نظامی۵: ۷۸۵)،
* چراغ سحر: [قدیمی، مجاز]
آفتاب: نکال شب که کند در قدح سیاهی مشک / در [او] شرار چراغ سحرگاهان گیرد (حافظ: ۱۰۳۴)،
ستارۀ سحری، ستارۀ صبح: چشم شب از خواب چو بردوختند / چشم و چراغ سحر افروختند (نظامی۱: ۲۸)،
چراغی که تا به هنگام سحر روشن است و با روشن شدن هوا خاموشش میکنند،
هرچیز ناپایدار،
* چراغ صبح: [قدیمی، مجاز] =* چراغ سحر* چراغ علاءالدین: نوعی چراغ یا بخاری نفتی،
* چراغ کردن: [قدیمی] روشن کردن چراغ،
* چراغ نشاندن: [قدیمی، مجاز] خاموش کردن چراغ.* چراغ نشستن: [قدیمی] خاموش شدن چراغ،
* چراغ نفتی: نوعی چراغ با مخزن نفت، لوله و سرپیچ،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
جلوند، چلچراغ، سراج، فانوس، مشکات، مصباح، لامپ، لامپا، رهنما، علامت، خورشید، دشت، دشتاول (گدایان و معرکهگیران)
فارسی به انگلیسی
Burner, Lamp
فارسی به ترکی
far
تعبیر خواب
دیدن چراغ در خواب بر چهارده وجه است. اول: پادشاه. دوم: قاضی. سوم: فرزند. چهارم: عروسی. پنجم: ولایت. ششم: سرای. هفتم: مهتر. هشتم: شادی. نهم: علم. دهم: توانگری. یازدهم: عیش خوش. دوازدهم: کنیزک. سیزدهم: منفعت. چهاردهم: آن چه بیند همچنان است. - امام جعفر صادق علیه السلام
اگر بیند چراغ بسیار در دست داشت، دلیل که او را فرزندی آید که عزت و دولت یابد. اگر بیننده خواب فاسق است، دلیل که به خدای تعالی بازگردد و توبه کند. اگر مشرک است هدایت یابد. اگر مسلمان است توفیق طاعت یابد. اگر بیند چراغ بمرد، دلیل که فرزندش هلاک شود یا عز و دولتش نقصان پذیرد. اگر بیند در هر دو دست او چراغ روشن بود، دلیل که مراد دین و دنیای او ساخته شود. اگر بیند در دست یک چراغ داشت که در وی دو سوراخ و دو فتیله افروخته است، دلیل که او را دو فرزند نیک است که به یک شکم آیند. - اسماعیل بن اشعث
اگر بیند از آتش زنه چراغ برافروخت، دلیل که اگر زن دارد فرزندش آید. اگر غریب است، زن کند یا کنیزک خرد. اگر در سفر غایب دارد به سلامت بازآید. اگر بیند در شهر چراغ بسیار است، دلیل که پادشاه ولایت عادل است و قاضی منصف و مردم شهر عشرت و نشاط بسیار است. - جابر مغربی
چراغ در خواب، خادم خانه است و معبران گویند: کدبانوی خانه است. اگر در خواب بیند که درخانه او چراغ پاکیزه روشن است. دلیل که کدبانوی خانه زنی به صلاح و نیک سیرت است. اگر بیند چراغ تاریک می سوخت، دلیل است بر رنج کدبانوی خانه یا خادم یا زن. اگر بیند چراغ فرو می رود، دلیل که کدبانوی خانه بمیرد. - ابراهیم بن عبدالله کرمانی
فرهنگ فارسی هوشیار
فتیله ای باشد که آنرا با چربی روغن و امثال آن روشن کرده باشند
فارسی به ایتالیایی
معادل ابجد
1204