معنی چلچراغ

لغت نامه دهخدا

چلچراغ

چلچراغ. [چ ِ چ ِ] (اِ مرکب) نخلی باشد از چوب یا نقره که چراغهای بسیار در آن می افروزند. (آنندراج). نخلی چوبین و یا برنجین و یا نقرگین که چراغ بسیار در آن افروزند. (ناظم الاطباء). نوعی جار یا قندیل بزرگ که انواع بلورین یا سیمین و زرین درساختمانهای مجلل برای روشن کردن سالنها بکار برند. چراغ واره. چراغ بره. چراغواره. چراغدان:
بهار آمد آن کیمیاساز باغ
کز او بوته ٔ گل شود چلچراغ.
طغرا (از آنندراج).
نیست یکشب که ز سوز دل صدپاره ٔ ما
چلچراغی به سر تربت ما روشن نیست.
تأثیر (از آنندراج).
|| در بعضی رسایل به معنی نوعی از آتش بازی دیده شده. (آنندراج).

فارسی به انگلیسی

چلچراغ‌

Candelabrum, Chandelier

فارسی به ترکی

فرهنگ معین

چلچراغ

(چِ چِ) (اِمر.) نوعی قندیل بزرگ که شمع ها یا چراغ های بسیار در آن جا شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

چلچراغ

نخلی باشد از چوب یا نقره که چراغهای بسیار در آن می افروزند

فارسی به ایتالیایی

چلچراغ

lampadario

فرهنگ عمید

چلچراغ

نوعی چراغ بلوری بزرگ با آویزها و چراغ‌های بسیار،

مترادف و متضاد زبان فارسی

چلچراغ

جار، چراغ، چراغ‌آویز، چراغدان، قندیل، لوستر

فارسی به عربی

معادل ابجد

چلچراغ

1237

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری