معنی پورک
لغت نامه دهخدا
پورک. [رَ] (اِخ) نام دختر پور (فور) رای قنوج که در حباله ٔ بهرام گور بود و او را فورک نیز گویند.
بادنیان
بادنیان. (اِخ) ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقعست. منطقه ای است کوهستانی با آب و هوائی معتدل و 20 تن سکنه. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو می باشد. مزارع اسپرگ، زینسان، میان، سیامی پورک، کلاته غلام و حاجی قربان جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
بادینان
بادینان. (اِخ) ده کوچکی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 36هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است. سرزمینی است کوهستانی با آب و هوائی معتدل و 20 تن سکنه. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل مردمش زراعت و راهش مالرو است. مزارع اسپرک، زینسان، میان، سیان، پورک، کلاته غلام و حاجی قربان جزء همین ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
حل جدول
نام های ایرانی
پسرانه، پسر عزیز
فرهنگ پهلوی
دختر بهرام گور
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
228