معنی پزشک
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(پِ زِ) [په.] (ص. اِ.) کسی که حرفه اش معالجه امراض است، طبیب.
فرهنگ عمید
کسی که بیماران را معالجه میکند، طبیب: چو چیره شود بر دل مرد رشک / یکی دردمندی بُوَد بیپزشک (فردوسی۱: ۱۴۴۱)،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
حکیم، دکتر، طبیب، نبضشناس، نبضگیر
فارسی به انگلیسی
Doctor, Medico, Physician
فارسی به ترکی
doktor, hekim
فارسی به عربی
طبیب
تعبیر خواب
1- اگر دختری در خواب ببینید که بیمار است و به پزشک مراجعه میکند، به این معنا است که میتواند بر ناراحتیهای خود غلبه کند.
2- اگر دختری پزشکی به خواب ببیند، نشانه آن است که از زیبایی خود برای خوشگذرانی های سبکسرانه استفاده می کند. اگر بیمار باشد و چنین خوابی ببیند، نشانه آن است که بر ناراحتی و نگرانی خود به زودی غلبه خواهد کرد.
3- اگر دختری پزشک پریشان و مضطربی را به خواب ببیند، نشانه آن است که در زندگی سعی و تلاش بیشتری برای پیش بردن اهدافش خواهد کرد. - آنلی بیتون
فرهنگ فارسی هوشیار
شخصی که به درد بیماران رسیدگی کند و به دارو شفا بخشد، حکیم (اسم) جغد (صفت اسم) کسی که تداوی امراض کند کسی که مرضی را معالجه و دستوردوایی برای بهبود دهد کسی که حرفه اش معالجه بیماران و مرضی باشد طبیب. یا پزشک یکم. درجه بالای پزشکی معمول در بیمارستانها و ادارات دولتی ایران و آن بالاتر از پزشک دوم است. یا پزشک دوم. یکی از پایه های پزشکی معمول و مجری در بیمارستانها و ادارات دولتی ایران و آن پایین تر از پزشک یکم است.
فارسی به ایتالیایی
medico
فارسی به آلمانی
Arzt (m), Doktor (m)
معادل ابجد
329