معنی پارامسی

حل جدول

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

مژک دار

مژک دار.[م ُ / م ِ ژَ](نف مرکب) دارنده ٔ مژک. سلول منفرد و یا بافتی که دارای مژک است(مانند یک پارامسی که یک سلول منفرد و یک حیوان تک سلولی است که حول بدنش دارای مژک است و بافت پوششی داخلی قصبه الریه). رجوع به مژک و مژک داران شود.


مژک داران

مژک داران. [م ُ / م ِ ژَ](اِ مرکب) رده ای از جانوران تک سلولی که در آب زندگی میکنند و اطراف غشاء محافظ بدن آنها را مژکهای لرزان احاطه کرده است. حرکت این مژکها هم موجب تغییر مکان حیوان است و هم وسیله ٔ اخذ طعمه ٔ آنهاست. از این رده میتوان ورتیسل و پارامسی را نام برد. انفوزوارهای مژک دار.(از دایره المعارف کیه و لاروس بزرگ و جانورشناسی فاطمی). رجوع به مژک و مژک دار شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

مژک

(اسم) زواید سیتوپلاسمی که تعداد بسیاری از جانوران یک سلولی حول بدن خود دارند و بوسیله حرکت این مژکها جابجا میشوند و یا طعمه خود را صید میکنند. بعلت وجود همین مژک ها این تک سلولیها را مژکداران مینامند و نمونه آنها جانوری است بنام پارامسی، زواید سیتوپلاسمی که در سطح خارجی سلولهای پوششی استوانه یی شکل قصبه الریه موجود است و عمل آنها راندن ذرات خارجی و اخلاط بخارج است.

معادل ابجد

پارامسی

314

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری