معنی قاراسیا

لغت نامه دهخدا

قاراسیا

قاراسیا. (معرب، اِ) میوه ای باشد شبیه به گیلاس و آن را به فارسی آلی بالی گویند لیکن به آلوبالو شهرت دارد. گویند تازه ٔ آن شکم براند و خشک شده ٔ آن شکم ببندد و صمغ آن سرفه را و چکانیدن شیره ٔ مغز دانه ٔ آن بر آلت مردی سوزاک را نافع است. (برهان) (آنندراج).


آلبالو

آلبالو. (اِ) آلبالی. آلوبالو. قسمی گیلاس که میوه ٔ آن سرخ و ترش است. قراصیا. جراسیا. قاراسیا. آلوی ابوعلی. نمتک.

فرهنگ عمید

قاراسیا

آلبالو

حل جدول

قاراسیا

نوعی آلبالو


نوعی آلبالو

قاراسیا


آلبالو

قاراسیا


نوعی البالو

قاراسیا

فرهنگ فارسی هوشیار

قاراسیا

لاتینی تازی گشته آلبالو از گیاهان (اسم) آلبالو.

معادل ابجد

قاراسیا

373

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری