معنی وایا

وایا
معادل ابجد

وایا در معادل ابجد

وایا
  • 18
حل جدول

وایا در حل جدول

  • ضروری، بایسته
فرهنگ معین

وایا در فرهنگ معین

  • (ص.) بایا؛ بایسته، ضروری.
لغت نامه دهخدا

وایا در لغت نامه دهخدا

  • وایا. (ص، اِ) مراد و مقصد و حاجت و ضروری. (برهان). بایسته. دروا. دربایست. محتاج الیه. وایه. بایا. نیازی. (یادداشت مرحوم دهخدا):
    گاه و بیگاه راعی جودت
    زایران را روا کند وایا.
    شهاب الدین (از سروری).
    ملک را ز حرزی که وایا بود
    نکوتر دعای رعایا بود.
    امیرخسرو (از سروری).
    رشته ای زآن نمط که وایا بود
    خود به خانه درش مهیا بود.
    امیرخسرو (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 411).
    || گشاده. (برهان). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

وایا در فرهنگ عمید

  • بایسته، ضروری،
فارسی به انگلیسی

وایا در فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

وایا در فرهنگ فارسی هوشیار

فرهنگ پهلوی

وایا در فرهنگ پهلوی

  • بایسته، سزاوار
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید