معنی نگارین

نگارین
معادل ابجد

نگارین در معادل ابجد

نگارین
  • 331
حل جدول

نگارین در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

نگارین در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • مزین، منقش، منقوش، نقش‌دار، دلبر، محبوب، معشوق
فرهنگ معین

نگارین در فرهنگ معین

  • هرچیز رنگ آمیزی شده و آرایش شده، محبوب، معشوق. [خوانش: (نِ) (ص نسب. )]. توضیح بیشتر ...
لغت نامه دهخدا

نگارین در لغت نامه دهخدا

  • نگارین. [ن ِ] (ص نسبی) منسوب به نگار. (آنندراج). || زیبا چون نگار. چون بت. (یادداشت مؤلف). آراسته. شاداب و خوش آب ورنگ:
    به خبر دادن نوروز نگارین سوی میر
    سیصدوشست شبانروز همی تاخت به راه.
    فرخی.
    به برگ سبز چنان شادمانه بود درخت
    که من به روی نگارین آن بت فرخار.
    فرخی.
    نگارین رخش را به ناز و به نوش
    نوآیین دلش را به فرهنگ و هوش.
    نظامی.
    حاجت به نگاریدن نبود رخ زیبا را
    تو ماه پری پیکر زیبا و نگارینی.
    سعدی.
    حیف است چنین روی نگارین که بپوشی
    سودی به مساکین رسد آخر چه زیانت. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

نگارین در فرهنگ عمید

  • رنگین، هر چیز رنگ‌آمیزی‌شده،
    آرایش‌شده، نقش‌دار: حاجت به نگاریدن نَبوَد رخ زیبا را / تو ماه پری‌پیکر زیبا و نگارینی (سعدی۲: ۶۰۰)،
    (اسم) [مجاز] معشوق و محبوب خوب‌رو،. توضیح بیشتر ...
نام های ایرانی

نگارین در نام های ایرانی

  • دخترانه، نقاشی شده، زیبا، آراسته، مزین
فرهنگ فارسی هوشیار

نگارین در فرهنگ فارسی هوشیار

  • (صفت) منسوب به نگار: نقاشی شده، رنگ شده: بی تابی دل افزود از دست نگارینش دریا نشود ساکن از پنجه مرجانها. (صائب. فرنظا. )، آرایش شده مزین: فی الجمله شراب ازدست نگارینش برگرفتم و بخوردم، (اسم) معشوق محبوب. توضیح بیشتر ...
فرهنگ پهلوی

نگارین در فرهنگ پهلوی

واژه پیشنهادی

نگارین در واژه پیشنهادی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید