معنی موالید

موالید
معادل ابجد

موالید در معادل ابجد

موالید
  • 91
حل جدول

موالید در حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

موالید در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • زادگان، فرزندان، نتایج، مولودها،

    (متضاد) اموات
فرهنگ معین

موالید در فرهنگ معین

  • (مَ) [ع.] (اِ.) جِ مولود؛ فرزندان.
لغت نامه دهخدا

موالید در لغت نامه دهخدا

  • موالید. [م َ] (ع اِ) ج ِ مولد به معنی مادر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). و رجوع به مولد شود. || ج ِ مولود. (المنجد) (ناظم الاطباء). ج ِ مولود. زادگان. (یادداشت مؤلف). فرزندان و این ج ِ مولود است. (غیاث) (آنندراج):
    دانی چه گفته اند بنی عوف در عرب
    نسل بریده به که موالید بی ادب.
    سعدی.
    از چنین مادر و پدر چه عجب
    گر موالید مانده در بدر است.
    خطیرالدین جرجانی.
    || آنچه پدید آید. متولدشده. معلول:
    فعل را در غیب اثرها زادنیست
    وان موالیدش به حکم خلق نیست. توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

موالید در فرهنگ عمید

  • مولود
    * موالید ثلاثه: [قدیمی، مجاز] جماد، نبات، و حیوان،
    * موالید سه‌گانه: = * موالید ثلاثه. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

موالید در فرهنگ فارسی هوشیار

  • زادگان، فرزندان، جمع مولود
فرهنگ فارسی آزاد

موالید در فرهنگ فارسی آزاد

  • مَوالِید، نوزادان (مفرد: مَولُود)،
بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید