معنی منافق
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(مُ فِ) [ع.] (اِفا.) دورو، ریاکار.
فرهنگ عمید
کسی که ظاهرش خلاف باطنش باشد، دورو،
کسی که در باطن کافر باشد و به زبان اظهار دینداری کند،
کسی که اظهار دوستی کند و در باطن دشمن باشد،
حل جدول
کافر، دورو، ریاکار
دورو، ریاکار، متظاهر، کافر، سالوس
کسی است که ظاهر و باطن او یکی نباشد و به اصطلاح «دورو» است. منافق اختصاص به اسلام ندارد بلکه آن دسته افراد دور از منطق و استدلال هستند که برای اغراض شخصی خود تا آن جا که شرایط اجازه می دهد کارشکنی می کنند ولی به دوستی تظاهر می نمایند.
خطرناک ترین دشمن چه در مجموعه اعتقادات دینی و مذهبی و چه در ناحیه معاشرت های اجتماعی دشمن ناشناخته است، چرا که دشمن شناخته شده هر چند هم قوی و نیرومند باشد، ضررش کمتر و خیانت او قابل دفاع و جبران است زیرا هویت او معلوم و سوء قصد او روشن است، اما دشمن ناشناخته هر چه هم کوچک و ناتوان باشد چون نقابی از دوستی و محبت بر چهره دارد و شعار او شعار توده مردم است ; ولی زیر آن نقاب و لباس ظاهری، دلی مملو از کین و عداوت و خنجری زهرآلود و کشنده پنهان دارد و همواره منتظر فرصتی است تا به اغراض پلیدش جامه عمل بپوشاند. اسلام در طول تاریخ خود بیشترین ضربه را از منافقان خورده است. به همین دلیل است که قرآن سخت ترین حملات خود را متوجه منافقان ساخته است و بزرگ ترین اعلام خطر را درباره آن دسته از دشمنان داشته است که می فرماید: «هم العدو فاحذرهم»
مترادف و متضاد زبان فارسی
دورو، ریاکار، مزور،
(متضاد) صادق، غماز، کافر
فارسی به انگلیسی
Dissenter, Recreant, Infighter
عربی به فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
ماخ (منافق) دو رو دو زبان رفت آن که به جستن معاشم دیدی دو زبان چو دور باشم (خاقانی تحفه العراقین)، ابلوک دو رنگ آنکه در دل بی دین و درنما دیندار است. (اسم) آنکه ظاهرش مخالف باطنش باشد دو رو: } در خرقه ازین بیش منافق نتوان بود بنیاد ازین شیوه رندانه نهادیم. { (حافظ. 256)، آنکه در ظاهر مسلمان و در باطن کافر باشد: } این درشان منافقان است و قومی از مشرکان مکه. . { (کشف الاسرار 503:2) جمع: منافقین.
فرهنگ فارسی آزاد
مُنافِق، دو رو، کسی که به ظاهر ادعای ایمان یا دوستی کند و به باطن مؤمن و دوست نباشد،
معادل ابجد
271