معنی مخروبه

فارسی به انگلیسی

مخروبه‌

Desolate, Dilapidated, Gone, Ruins, Run-Down, Seedy, Shabby, Tumbledown, Waste

فرهنگ فارسی هوشیار

مخروبه

مخروبه در فارسی مونث مخروب ویرانه یبات (اسم) مونث مخروب: بلده مخروبه.


خرابستان

محل مخروبه

لغت نامه دهخدا

مخروبه

مخروبه. [م َ ب َ] (از ع، ص) هر جای خراب شده و ویران شده و خرابه. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

مخروبه

خراب، ویران‌شده،


مخروب

مخروبه

حل جدول

مخروبه

خرابه، ناآباد، ویران، ویرانه

مترادف و متضاد زبان فارسی

مخروبه

خرابه، ناآباد، ویران، خراب، ویرانه،
(متضاد) آباد، معمور

فارسی به عربی

واژه پیشنهادی

عربی به فارسی

مخرب

مخروبه , ویران

فرانسوی به فارسی

dlabr

مخروبه , ویران.

انگلیسی به فارسی

debris

آثار مخروبه

گویش مازندرانی

شپر

جنگل مخروبه

اسپانیایی به فارسی

ruinoso

مخروبه، ویران.

معادل ابجد

مخروبه

853

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری