معنی مخرب

لغت نامه دهخدا

مخرب

مخرب. [م ُ خ َرْ رَ] (ع ص) شکافته گوش وسوراخ کرده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).

مخرب. [م ُ رِ] (ع ص) ناآباد گرداننده و ویران کننده. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). آنکه ویران می کند و ناآبادان می نماید. (ناظم الاطباء). و رجوع به اخراب شود.

مخرب.[م ُ خ َرْ رِ] (ع ص) ویران کننده. (آنندراج) (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). خراب کننده و ویران نماینده و ناآباد کننده. ویران کننده ٔ خانه. و بر باد دهنده وپایمال کننده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تخریب شود.

فارسی به انگلیسی

مخرب‌

Destructive, Fatal, Pernicious, Ruinous, Whirlwind

فرهنگ فارسی آزاد

مخرب

مُخَرِّب، خراب کننده، ویران سازنده،

فارسی به آلمانی

مخرب

Zesto.rer [noun]

حل جدول

مخرب

ویرانگر، تخریبگر

نابود کننده، ویرانگر

نابود کننده، ویرانگر، خرابکار، ویران کننده

مترادف و متضاد زبان فارسی

مخرب

بنیان‌کن، تخریب‌گر، ویران‌ساز، ویرانگر،
(متضاد) آبادگر، بنیادساز، بنیادگر

فارسی به عربی

مخرب

انسان، تدمیری، مدمره

عربی به فارسی

مخرب

خرابکار

مخروبه , ویران

فرهنگ فارسی هوشیار

مخرب

ویران کننده، نا آباد گرداننده

فرهنگ معین

مخرب

(مُ خَ رِّ) [ع.] (اِفا.) ویران کننده.

فرهنگ عمید

مخرب

خراب‌کننده، ویران‌کننده،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مخرب

ویران گر، ویرانگر

کلمات بیگانه به فارسی

مخرب

ویرانگر

معادل ابجد

مخرب

842

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری