معنی لاک

لاک
معادل ابجد

لاک در معادل ابجد

لاک
  • 51
حل جدول

لاک در حل جدول

  • خانه سنگ پشت، تغارچوبین، به ناخن می زنند، رنگ ناخن
  • به ناخن می زنند
  • خانه سنگ پشت، تغار چوبین، به ناخن می زنند، رنگ ناخن
مترادف و متضاد زبان فارسی

لاک در مترادف و متضاد زبان فارسی

  • پوسته، پوشش، جلد، سرخ، قرمز، تغار، لاوک، پست، حقیر، دنی، زبون، فرومایه. توضیح بیشتر ...
فرهنگ معین

لاک در فرهنگ معین

  • ماده شیمیایی رنگی که زنان برای تزیین به ناخن های بلند خود می زنند، مایع سفید رنگی که برای پوشاندن روی نوشته ها در غلط گیری به کار می رود، ماده ای که از ترکیب بعضی از اکسیدهای فلزی با مواد رنگی گیاهی به وجود می آید. [خوانش: [فر. ] (اِ. )]. توضیح بیشتر ...
  • (اِ.) لاوک، تغار، کاسه چوبی که در آن آرد را خمیر می کردند.
  • (ص.) = لک. لکات: زبون، فرومایه، پست.
لغت نامه دهخدا

لاک در لغت نامه دهخدا

  • لاک. (اِ) تغار چوبین که آرد سرشند در آن. نقیر. تغار. کاسه و کاسه ٔ چوبین. (برهان) (آنندراج). لاوَک. ظرف چوبی که با چرخهای آبی میتراشند و یک پارچه میباشد. (در گیلان):
    گل و شکر (گاه ساختن گل انگبین) بطشتی یا لاکی چوبین یا تغاری سفالین کنند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی).
    شیوه ٔ مستان چالاک است هین
    برکف ما نه لبالب لاک می.
    نزاری.
    مالشم دادند در لاک فلک
    شد مگس ران ِ سر خوانم ملک.
    بسحاق اطعمه.
    در شهر بسی روی سپید آمد خرما
    زان ماست که در لاک شبان دوش بده بست. توضیح بیشتر ...
  • لاک. (ع حرف ربط) مخفف لکن. شمس قیس در المعجم آرد: «لاک »و «لکن » و «ولی » هر سه مستعمل است. «لکن » به اتفاق لفظی تازی است [در اصل] نون لکن مشدد [است] و تخفیف را ساکن در لفظ می آرند و ضرورت شعر را نیز، و نون اسقاط میکنند و لاک میگویند چنانک شعر:
    و لاک اسقنی ان کان ماؤک ذافضل، به معنی ولکن اسقنی. (المعجم چ تهران ص 234). توضیح بیشتر ...
فرهنگ عمید

لاک در فرهنگ عمید

  • تغار، کاسۀ چوبی،
  • پوشش محکمی که از بدن برخی جانوران مانندِ لاک‌پشت محافظت می‌کند،
    [قدیمی] = لاک‌پشت. توضیح بیشتر ...
  • صمغی سرخ‌رنگ که از بعضی درختان به‌دست می‌آید و غالباً مانند شیره از سر‌شاخه می‌تراود و منعقد می‌گردد و گاهی به‌ درشتی لیمو می‌شود، لک: همی‌گفت و پیچید بر خشک‌خاک / ز خون دلش خاک همرنگِ لاک (عنصری: ۳۵۸)،
    جسمی که از ترکیب محلول کربنات‌سود، قرمزدانه، و زاج ساخته می‌شود،
    مادۀ شیمیایی به رنگ‌های مختلف که با آن ناخن‌ها را رنگ می‌کنند،
    صمغ یا مادۀ چسب‌ناکی که برای چسباندن دو چیز، مانندِ نگین به انگشتر، کاربرد دارد، لک،. توضیح بیشتر ...
فارسی به انگلیسی

لاک در فارسی به انگلیسی

فرهنگ گیاهان

لاک در فرهنگ گیاهان

  • لک، نوعی صمغ است که در هند بدست می آید که برای لاک کردن و مهر نمودن و نیزدر رنگرزی از آن استفاده مینموده اند. توضیح بیشتر ...
گویش مازندرانی

لاک در گویش مازندرانی

  • ظرف چوبی گالشیلاوک
  • تشت و کاسه ی بزرگ چوبی که به عنوان سازی کوبه ای در رقص محلی. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی هوشیار

لاک در فرهنگ فارسی هوشیار

  • لاک همی گفت و پیچید بر خشک خاک ز خون ویش خاک همرنگ لاک (عنصری) سرخه از آن روی که واژه ی لاک پارسی نیز هست کار برد آن با این آرش نیز روا ست. فرانسوی دریاچه ظرف چوبی که با چرخهای آبی میتراشند و یکپارچه میباشد. توضیح بیشتر ...
فرهنگ فارسی آزاد

لاک در فرهنگ فارسی آزاد

  • لاک John Locke، از بــزرگان حُکَـــمای قــــرن هفـــدهم (1704 -1632)، اهل انگلستان بود و تحصیل کرده آکسفورد که مدتی بالاجبار در هلند زیست و باز به انگلستان بازگشت. افکار و عقاید فلسفی ونظریات وی در مورد حکومت و سیاست که در کتب و آثارش مندرج است در حکما و حکّام عصر و بعد اثر گذاشت،. توضیح بیشتر ...
فارسی به ایتالیایی

لاک در فارسی به ایتالیایی

بخش پیشنهاد معنی و ارسال نظرات
جهت پیشنهاد معنی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید از اینجا ثبت نام کنید